جدول جو
جدول جو

معنی چشم خواباندن - جستجوی لغت در جدول جو

چشم خواباندن
تغافل کردن، نادیده انگاشتن
تصویری از چشم خواباندن
تصویر چشم خواباندن
فرهنگ فارسی عمید
چشم خواباندن(تَ نِ دَ)
تغافل کردن. گویند فلانی چشم خود را خوابانیده است،یعنی دیده و دانسته تغافل کرده است. (از آنندراج). نادیده انگاشتن. خود را به نادیدگی زدن:
دشمنان را دارم از تیغ تغافل سینه چاک
چشم خواباندن بود شمشیر خواباندن مرا.
صائب (از آنندراج).
رجوع به چشم خوابانیدن شود
لغت نامه دهخدا
چشم خواباندن
تغافل کردن
تصویری از چشم خواباندن
تصویر چشم خواباندن
فرهنگ لغت هوشیار
چشم خواباندن((~. دَ))
نادیده گرفتن، بخشیدن، چشم پوشی
تصویری از چشم خواباندن
تصویر چشم خواباندن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم خوابانیدن
تصویر چشم خوابانیدن
چشم خواباندن، تغافل کردن، نادیده انگاشتن
فرهنگ فارسی عمید
(جُ فَ کَ دَ)
چشم خواباندن. تغافل کردن. نادیده انگاشتن کسی یا چیزی را:
به بیداری چه خواهد کرد یارب با نظربازان
که خوابانیدن تیغست خوابانیدن چشمت.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خِ شُ دَ)
چشم خواباندن و چشم خوابانیدن. (از آنندراج). تغافل کردن. (از آنندراج).
- چشم خوابیدن از کسی، چشم خواباندن و چشم پوشیدن از آن کس. بخشودن و عفو کردن:
دگر آنکه مغزش بجوشد ز خشم
بخوابد بخشم از گنه کار چشم.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشم خوابانیدن
تصویر چشم خوابانیدن
تغافل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم خوابیدن
تصویر چشم خوابیدن
چشم از کسی. چشم پوشیدن از او بخشودن و عفو کردن وی
فرهنگ لغت هوشیار